اجناس
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَجناس/
اسم
[ویرایش]اجناس
- جنسها، کالاها. قِسمها. نوع، گونهها. امتعه. جمع جنس.
- حق صادرات ندارند مگر در مبادله اجناس ضروری. «مخبرالسلطنه»
کهن واژه
[ویرایش]- اجناس ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَج - ناس قابل تجزیه باشد؛ ولی ناس احتمالا به معنی نحس بوده است.
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
||||||||
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس