پرش به محتوا

احتجاج‌به‌دلیل

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِحتجاج/به/دَلیل/

اسم مرکب

[ویرایش]

احتجاج‌به‌دلیل (ادبی)

  1. در بدیع، ادعا کردن چیزی و آوردن دلیل برای اثبات آن، مانند:
    بنام ایزد که تو باغی و گر برهان کسی خواهد/ قدت سرو است و مویت مشک و زلفت سنبل و گل، رخ.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن