پرش به محتوا

احزان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَحزان/

اسم

[ویرایش]

احزان (قدیم)

  1. غم‌ها، اندوه‌ها. جمع حزن.
    ایشان همه ساله به فراق جگرگوشگان ... در کنج احزان خویش افتاده بودندی.‌ «وراوینی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ‌سخن/ فرهنگ لغت معین