اخرب

از ویکی‌واژه

(اَ رَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

صفت[ویرایش]

  1. در علم عروض آن است که میم اول و نون آخر «مفاعیلن» را بیندازند تا «فاعیل» بماند، آن را به «مفعول» تبدیل کنند و اسم این زحاف «خرب» است و اسم جزیی که عمل «خرب» در آن واقع شود «اخرب».

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین