ادغام
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اِدغام/
اسم مصدر
[ویرایش]ادغام
- درآمیختن دو یا چند چیز درهم؛ یکی کردن.
- (زبانشناسی): دو حرف همجنس یا قریب مخرج کنار هم را یکی کردن و مشدد خواندن، چنانکه شبپره را شپّره خواندن.
- (زمینشناسی): به هم پیوستن دو خشکی در جایگاهی اقیانوسی و دور از حاشیۀ قارهای.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین
«ادغام 1» همارزِ «contraction 1»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر پنجم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۷۶-۴
«ادغام 2» همارزِ «amalgamation 1»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دهم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۳۴-۷