پرش به محتوا

ارداف

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَرداف/

اسم

[ویرایش]

اَرداف (قدیم)

  1. وزیران و نزدیکان پادشاه؛ بزرگان دربار.
  2. از پی درآمدن، پیروی کردن، در پی کسی رفتن.
  3. از پی درآوردن، سپس نشاندن، به ترک نشاندن.

اسم مصدر

[ویرایش]

اِرداف (ادبی)

  1. در بدیع، آن است که لفظی را که برای معنایی وضع شده، نیارند و از صفات یا مترادفات آن، کلماتی بیاورند که علاوه بر دلالت به معنای مورد نظر، هاله‌ای از تصویر نیز در اطراف معنا ایجاد کند، مانند مرغ سلیمان در این شعر که به جای هدهد آمده است: قافله شب چه شنیدی ز صبح/ مرغ سلیمان چه خبر از سبا؟ «سعدی»

استعاره

[ویرایش]
  1. ارداف نجوم: از پس یکدیگر برآمدن ستارگان.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین