ارزش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اَرزِش/
اسم مصدر
[ویرایش]ارزش
- میزان، برابری چیزی با پول رایج، قیمت، بهاء.
- بها، ارز، قدر، قیمت.
کهنواژه
[ویرایش]- ارزش ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَر ـ زش قابل تجزیه باشد؛ یحتمل به معنی شوهر زشت بوده است. ارجیش.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- ارزشمند، ارزش پول، ارزش اسمی، ارزش اضافی، ارزش افزوده، ارزش بازاری، ارزش حرارتی، ارزش ذاتی، ارزش صوری، ارزش گرمایی، ارزش مبادلهای، ارزش مکانی، ارزش شناس، ارزش گذاری، ارزش یابی
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس