ارزن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /اَرزَن/
اسم
[ویرایش]ارزن (گیاهی)
- دانه ریز و برّاق خوراکی که غذای بعضی پرندگان (طیور) است و از آن نوعی نان نیز تهیه میشود.
- گیاه این دانه که از خانواده گندمیان است. غالباً بعد از برداشت حاصل جو و گندم کاشته میشود. گاورس.
استعاره
[ویرایش]- ازرن از دستِ کسی نریختن: بسیار خسیس بودن.
- ارزن ریختن روی کسی و یکیش پایین نیامدن: پاره پاره بودن لباسش او.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین