اساس
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَساس/
اسم
[ویرایش]اساس
- بُن، پَی، پایه، بنیاد، شالوده.
- (ادیان): در مذهب اسماعیلیه، بالاترین مراتب دعوت، پیش از امام. یا یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان.
کهنواژه
[ویرایش]- اساس ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَس - اَس یا دقیقتر آس - آس قابل تجزیه باشد، که تکرار دو بار یک کلمه است.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ برزگ سخن: ISBN 964-6961-90-8