استقرا
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اِستِقراء/
اسم مصدر
[ویرایش]استقرا (منطق)
- بررسی موارد جزئیِ امری و نابجه کلی گرفتن از آن. جستجو.
- روشی برای رسیدن به نتایج کلی از واقعیتها یا نمونههای مشخص.
- (ریاضی): روشی برای ثابت کردن بعضی قضایا؛ از این طریق که نشان دهنده قضیه در اولین حالت درست است و اگر در حالتی دلخواه درشت باشد، در حالت بلافاصله بعد از آن هم درست لست.
- حوزه: (روانشناسی): رسیدن به یک اصل یا نتیجهای کلی از تعدادی مشاهدۀ جزئی.
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| ||||||||
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
«استقرا» همارزِ «induction1»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر دوازدهم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۸-۶۶-۶۱۴۳-۶۰۰-۹۷۸