پرش به محتوا

استپ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • انگلیسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِسٰتُپ/

شبه‌جمله

[ویرایش]

استُپ

  1. فرمان ایست، بایست.
  2. (فنی): وسیله‌ای که برای کنترل یا قطع و صل دستگاهی بکار می‌رود.
  3. (فنی): نور بالای ورخ‌های جلو خودرو که معمولا با دسته راهنما یا با کلید زیر پا قطع و وصل می‌شود.
  4. (ورزش): در فوتبال، متوقف کردن و تحت کنترل درآوردن توپ با پا، سینه، و مانند آنها.
  5. (بازی): نوعی بازی کودکان که در آن یک نفر کرگ می‌شود و دیگران را دنبال می‌کند و بقیه بچه‌ها برای اینکه او آنها را نگیرد و نسوزند، «استپ» می‌گویند و بیحرکت می‌مانند و برای ادامه بازی، کسی باید آنها را آزاد کند.

اسم

[ویرایش]

استِپ

  1. (جغرافیا): جلگه پهناور و بدون درخت در نواحی نیمه خشک. جلگه وسیع و بی‌درخت، علفزار.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین