استپ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- انگلیسی
آوایش
[ویرایش]- /اِسٰتُپ/
شبهجمله
[ویرایش]استُپ
- فرمان ایست، بایست.
- (فنی): وسیلهای که برای کنترل یا قطع و صل دستگاهی بکار میرود.
- (فنی): نور بالای ورخهای جلو خودرو که معمولا با دسته راهنما یا با کلید زیر پا قطع و وصل میشود.
- (ورزش): در فوتبال، متوقف کردن و تحت کنترل درآوردن توپ با پا، سینه، و مانند آنها.
- (بازی): نوعی بازی کودکان که در آن یک نفر کرگ میشود و دیگران را دنبال میکند و بقیه بچهها برای اینکه او آنها را نگیرد و نسوزند، «استپ» میگویند و بیحرکت میمانند و برای ادامه بازی، کسی باید آنها را آزاد کند.
اسم
[ویرایش]استِپ
- (جغرافیا): جلگه پهناور و بدون درخت در نواحی نیمه خشک. جلگه وسیع و بیدرخت، علفزار.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین