اسکدار
ظاهر
فارسی
[ویرایش]
ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَسکُدار/
اسم مرکب
[ویرایش]اسکدار (قدیم)
- قاصد، پیک، نامهبر. نامهرسان، چاپار.
- کیسهای که قاصدها نامهها را در آن میگذاشتند.
- منزلی که در آن نامهبر یا پیک، اسب خود را عوض میکرد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین