اسیاوشان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- [اَ/سیاوش/آن]
اسم
[ویرایش]اسیاوشان
- (قدیمی)، (گیاهی): خون، خون اسیاوشان، خون سیاوشان.
- در اساطیر ایران، تراژدیی تلختر از سیامک و شاید یکهزاره بعد تراژدی سیاوش در ذهن همه اقوام و قبایل ایران جا نگرفت. شاهزاده سیاوش را پیش از تولد پسرش، جلوی چشم همسرش، در غربت، به فرمان پدر زنش افراسیاب مانند بره سر بریدند و دستور بود خونش حتی یک قطره برزمین نریزد، ولی فواره خون او بر زمین پخش شده و از آن گیاهی روئید که خونسیاوشان نامیدند و تمام ایرانیان هر سال بیاد این مصیبت مانند عاشورا به عزا و ماتم روی آوردند.[۱]
مترادفها
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8