امپراتور
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: آمپراطور
آوایش
[ویرایش]- /اِمپِراتور/
اسم مرکب
[ویرایش]امپراتور
- پادشاه مقتدری که بر سرزمینها و قلمروهای وسیعی سلطنت کند. امپراطور
- نیکلا، امپراتور ممالک روسیه. «افضلالملک»
- عنوان فرمانروایان روم قدیم.
- شاهنشاه مقتدری که بر قلمروهای وسیعی سلطنت کند.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین