پرش به محتوا

انقلاب

از ویکی‌واژه

(اِ قِ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. دگرگون شدن.
  2. زیر و رو شدن.
  3. قیام گروهی برای واژگون کردن یک حکومت.
  4. استفراغ، قی.
  5. نا - آرامی، بی قراری، هیجان.
  6. شورش، عصیان.
  7. تبدیل صورتی به صورت دیگر (فلسفه)

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

عربی

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. عربی: از فعل قلب

برگردان‌ها

[ویرایش]

واژه‌های وابسته

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

rivoluzione

اسم

[ویرایش]

rivolta

انگلیسی
upheaval