انگشت زدن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]فعل
[ویرایش]- ایجاد صدا از برهمزدن سر انگشتان شست و میانی
- نمونه: «بر دل کردی کمین به انگشت زدن / خواهی بردن یقین به انگشت زدن»
آوایش
[ویرایش]- هجاوندی :اَنگُشت زَدَن
- Unipers: /angošt zadan/
مترادفها
[ویرایش]
|
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
انگلیسی: snap one's finger |
منابع
[ویرایش]- شروانی، جمال خلیل. w:نزهتالمجالس. تصحیح و تحقیق w:محمدامین ریاحی. تهران، انتشارات علمی، چاپ دوم ۱۳۷۵. صفحه ۳۵.