پرش به محتوا

باری

از ویکی‌واژه

عربی

[ویرایش]

(اِ

فارسی

[ویرایش]
  1. آفریننده، خال

قید

[ویرایش]
  1. ~تعالی خدای متعال.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  1. یک بار، به هر حال، در هرصورت.
  2. دست کم، حداقل. ؛ ~ به هر جهت به هر نحو که باشد، هرطور که پیش آید.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(ص نسب.)

  1. منسوب به بار، آن چه که برای حمل بار به کار رود: اتومبیل باری، اسب با

ریشه

[ویرایش]
  1. سنگین، گران.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
sterility