بخور

از ویکی‌واژه

(بِ یا بُ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. هر ماده‌ای که در آتش ریزندو بوی خوش دهد.
  2. صمغ درخت روم که بخور آن خوشبو

استعاره[ویرایش]

  1. در فارسی، هر دارویی که جوشانده و بخار آن استشمام گردد.
  2. بخار آب گرم یا داروی جوشانده که برای مرطوب کردن و ضدعفونی کردن هوا مورد استفاده قرار گیرد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(بُ خُ)

صفت[ویرایش]

  1. رنگ خاکستری سیر.
  2. هر چیز به رنگ خاکس

ریشه‌شناسی[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

inalazione

انگلیسی
pastille