بد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /بَد/
صفت
[ویرایش]بَد
پسوند
[ویرایش]بُد
- مهتر، سرور، بزرگ.
- دارنده، صاحب، خداوند مانند: سپهبد.
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین/ شاهنامه
زبان دیگر
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
اسم
[ویرایش]- چاره، گریز.
صفت
[ویرایش]- زشت، ناپسند.