پرش به محتوا

بد

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /بَد/

صفت

[ویرایش]

بَد

  1. زشت، ناپسند. مقابل خوب.
    چه گفتند دانندکان خِرد/ که هر کس که بد کرد کیفر بَرَد «فردوسی»

پسوند

[ویرایش]

بُد

  1. مهتر، سرور، بزرگ.
  2. دارنده، صاحب، خداوند مانند: سپهبد.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ شاهنامه

زبان دیگر

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

اسم

[ویرایش]
  1. چاره، گریز.

صفت

[ویرایش]
  1. زشت، ناپسند.