پرش به محتوا

بدمسپ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • بهاری

آوایش

[ویرایش]
  • /بَد/مَس/سَپ/

اسم مرکب

[ویرایش]

بدمسپ

  1. در گویش بهاری، تکیه کلامی هنگام بدبیاری، یا عدم موفقیت در کاری ادا می‌گردد، و همسان با بد مذهب.
    بَد مَسّپ جور گَلْمِرِ.
    بدمذهب جور درنمیاد.

مترادف‌ها

[ویرایش]