بسط

از ویکی‌واژه

(بَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. گستردن، پهن کردن.
  2. باز کردن.
  3. شرح دادن.

(اِم

صفت[ویرایش]

  1. انتشار.
  2. فراخی، وسعت.
  3. آسوده شدن، آرامش خاطر.
  4. آرامش خاطری که سالک و عارف را دست دهد؛ مق قبض.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(بُ سُ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. جِ بساط ؛ گستردنی‌ها.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

dilatazione

انگلیسی
stretch