بنده
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /بَندِ/
اسم
[ویرایش]بنده
- منسوب به بند؛ گرفتار، اسیر، دربند، برده، نوکر، غلام، مطیع، فرمانبردار، بنده خدا.
- (مؤدبانه): لقبی که گوینده هنگام صحبت کردن از خود برای ابراز تواضع و فروتنی به خود میدهد، من، اینجانب.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین