پرش به محتوا

به‌اتمام‌رفتن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /به/اتمام/رفتَن/

اسم مرکب

[ویرایش]

به‌اتمام‌رفتن

  1. اتمام.
    یاد تو می‌رفت و ما عاشق بی دل بُدیم/ پرده برانداختی کار به اتمام رفت. «سعدی»

مترادف‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ‌ سخن