تا
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /تا/
Ta اسم[ویرایش]
تا
- مثل، مانند، عدد، شمار، تخته، ورق، طاق، طاقه.
- خمیدگی کاغذ و پارچه، شکن.
- تار مو، تار سیم، لا، ور.
حرف ربط[ویرایش]
- به معانی: اگر، مگر، همینکه، بیدرنگ، عاقبت، زنهار، مبادا.
حرف اضافی[ویرایش]
- به معنی نهایت و انتها.
قید[ویرایش]
- فرد، یک، نقیض جفت.
- لنگه چیزی، نیمه بار.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین