تقهتئو
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
آوایش
[ویرایش]- [تَق/قِه/تئو]
فعل
[ویرایش]تقهتئو
- معادل تکاپوی زبان فارسی. زمانی صرف میگردد که کسی با بیقراری و عجله دنبال یافتن چیزی یا کسی تلاش نماید ولی خودش متوجه این تکاپو نشود.
- چئوخ تقّه تئو اِلِرَین.
- خیلی در تکاپو هستی.
- چئوخ تقّه تئو اِلِرَین.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|