تنها

فارسی

ریشه لغت

• فارسی

آوایش

• /تَنها/

صفت

تنها

1. فاقد همنشین، یگانه، بدون همراه و همدم یا همسر..

قید

1. فقط.

––––

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• انگلیسی: unaccompanied
• solitary
• singolo
• solo
• sole
• siolus
• singly
• single
• recluse
• only
• mere
• lonely
• lone
• just

• exclusive
• alone
• strand
• soli
• single haneded
• lonesome
• isolate
• but
• bare handed
• aside
• monophthong
• ignore character
• zoon

منابع

• فرهنگ لغت معین
• فرهنگ بزرگ سخن