پرش به محتوا

ثبات

از ویکی‌واژه

(ثَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. بر جای ماندن، پایدار بودن.
  2. دوام یافتن، پایدار بودن.

(اِم

صفت

[ویرایش]
  1. پایدا

ریشه

[ویرایش]
  1. ~ عزم راسخ عزمی، ثابت عزمی. ؛ ~ قدم استقامت، پایدا

ریشه

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(ثَ بّ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  1. ثبت کننده، کارمندی که نامه‌ها را در دفتری مخصوص ثبت می‌کند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(ثُ)

اسم

[ویرایش]
  1. دردی که آدمی را از حرکت بازدارد.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
stableness