حرفتعریف
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /حرفِ/تعریف/
اسم مرکب
[ویرایش]حرفتعریف
- در لغتنامهی دهخدا واژهی الگو معادل با مدل، سرمشق، مقتدی و اسوه آورده شده است.[۱]
- از دیدگاه هم کارکردی و هم روانی- اجتماعی، باید گفت، الگوها آن شیوههای زندگی هستند که از صور فرهنگی منشا میگیرند افراد بطور طبیعی با این الگوها سر و کار دارند و اَعمال آنها با این الگوها تطابق مییابند.(بیرو).
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
پانویس
[ویرایش]- ↑ الگو واژهای است مصطلح در بین جامعه شناسان آنگلوساکسون که عینا در زبان دیگر دانشها بهکار آمده است و معنای مدلگونه و هنجار از آن بر میآید لیکن هیچ یک از این واژگان به طور کامل معنای این اصطلاح را نمیرساند. به عبارت دیگر الگو آن چیزی است که شکل گرفته و در یک گروه اجتماعی به این منظور که به عنوان مدل یا راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار آید ، حضور مییابد.
منابع
[ویرایش]- لغتنامه دهخدا/ فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی آریانپور