پرش به محتوا

حس

از ویکی‌واژه

(حِ سّ)

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

هس

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی
  • واژه ایرانی هس→ئس ( مانند ئوش←هوش ) که ارب آنرا حس مینویسد از ریشه پیشاهندواروپایی ayǝs - به مانای جستجو look for به دست آمده که همریشه است با واژه искать ( جستجو ) در روسیه و ask ( پرسیدن ) در انگلیس و aich ( کاوش investigation تفتیش ) در ارمنستان وiccháti در هندی کهن به مانای کوششstrive همانطور که لغت انگلیسی sense ( حس ) از ریشه پیشاهندواروپایی sent - به مانای کوشش برای یافتن چیزی strive after ساخته شده است. دیگر شکلهای ثبت شده از واژه هس در زیر آمده است: - در اوستایی: isā* =دریافتن - پی بردن درک کردن ** - ištaupa=perceiv دیدبانی کردن ** - ištapaiti=observe جستجو ***=seek išaiti کاوش ***iš=searching - در هیتی: نمایان ساختن ***isijahh - =indicate - announce - در هندی کهن: آرزو داشتن***eṣá - = wish - در آذری: ایستک=آرزو شده بدینسان روشن میشود که ارب از ریشه فرضی حس س واژگان جعلی احساس، محسوس، احساسات، حساس و حساسیت را به دست آورده است. حسگر=هسگر - sensor محسوس=هسرس ( مانند فهمرس=مفهوم و چمرس=معقول ) حساس=هسمند - هسنده - تیزهس ( مانند هوشمند - گزنده - تیزهوش ) - sensitive احساس=هسیاد ( مانند بنیاد از پسوند آد - هاد که مانند باب افعال هالت گذرایی/متعدی به واژه میدهد ) حساسیت=هسندگی ( مانند گزندگی ) - sensitivity پیرسها ( منابع ) : *فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی ** Avesta Reader: Texts, notes, glossary and index by Hans Reichelt. *** Archeology of the Mind: Digging Out The Visual Roots of Ideology by Dr. Fee - Alexandra Haase

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. دریافتن، ادراک کردن.

(اِم

صفت

[ویرایش]
  1. دریافت، ادراک.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

senso

اسم

[ویرایش]

sensazione

انگلیسی
sense