حشاش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /حَشّاش/
صفت
[ویرایش]حشاش (باطنی)
- حشاش به معنی دارو فروش است. و جمع آن حشاشين بوده.
- بازار حشاشین که در تمام شهرهای بزرگ ایران وجود داشت بازار داروفروشان بود محمودسجستانی و علیکرمانی نیز حشاش بودند. «خداوند الموت»
- جمع كننده و فروشنده علف خشك.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین