پرش به محتوا

حق‌المعاینه

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /حَق‌اُلمُعاینه/

اسم مرکب

[ویرایش]

حق‌المعاینه (منسوخ)

  1. مزد معاینه که به پزشک می‌پردازند. پول ویزیت.
    طبیب هم در مطب خود حق‌المعاینه معیّنی نداشت. «حمدالله مستوفی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن