پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
سرواژهٔ تصادفی
همکاری
قهوهخانه
تغییرات اخیر
ورودی کاربران
واژه درخواستی
تماس با ویکیواژه
راهنما
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
فهرست
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بخش آغازین
۱
فارسی
تغییر وضعیت زیربخشهای فارسی
۱.۱
گونههای دیگر نوشتاری
۱.۲
ریشه لغت
۱.۳
آوایش
۱.۴
اسم
۱.۴.۱
برگردانها
۱.۴.۲
منابع
تغییر وضعیت فهرست محتویات
حیوان
۲۱ زبان
العربية
Asturianu
Català
Deutsch
English
Na Vosa Vakaviti
Magyar
日本語
한국어
Kurdî
Limburgs
Lietuvių
Malagasy
Bahasa Melayu
Norsk
Polski
Русский
سرائیکی
Türkçe
Tiếng Việt
中文
سرواژه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این صفحه
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
بارگیری بهصورت PDF
نسخهٔ قابل چاپ
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
از ویکیواژه
(تغییرمسیر از
حيوان
)
فارسی
[
ویرایش
]
گونههای دیگر نوشتاری
[
ویرایش
]
حیبان
ریشه لغت
[
ویرایش
]
عربی
ویکیپدیا
مقالهای دربارهٔ
حیوان
دارد
آوایش
[
ویرایش
]
/حَیوان/
اسم
[
ویرایش
]
حیوان
موجود زنده، جاندار، جانور، جمع:
حیوانات
.
(مجاز): نفهم و بیشعور.
––––
برگردانها
[
ویرایش
]
ترجمهها
انگلیسی:
animal
ایتالیایی:
bestia
animale
انگلیسی:
brute
beast
animal
zoophilous
zoophilic
zooparasite
zoology
zoolatry
zooid
wildling
reptile
pack animal
maverick
manus
kitten
hilding
fry
feral
ectotherm
carnivorous
brutal
bough
biped
bestiality
bestial
beastly
zoological
whiffet
slick ear
pizzle
pet
housebroken
hoof
foreleg
flycatcher
feces
cade
brutalization
armadillo
animalization
accession
whelp
varmint
varment
stature
stag
rogue
hitch up
exoskeleton
endoskeleton
dorsum
acephalous
acephalon
vibrissa
sucker
snail
innards
fatling
facies
brutalize
animalist
slink
holler
gee
bunny
chuck
zoo
teamster
ecesis
zoon
centaur
beard
autotomy
linebreeding
منابع
[
ویرایش
]
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
ردهها
:
اسمهای معرب
اسمهای عربی
اصطلاحات با پیشوند حی
اصطلاحات با پسوند وان