پرش به محتوا

خدمت

از ویکی‌واژه

(خِ مَ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • اوستایی

واژه خدمت: کلمه اوستایی هَدِمه ( منسوب به خانه ) است که معادل کلمه اوستایی مانیه ( کارگر و نوکر خدمت کننده در مان=خانه ) است. از آنجایی که حرف "ه"ِ اوستایی در سر کلمات در پهلوی تبدیل به حرف "خ" میشده است نظیر هوو اوستایی که در پهلوی تبدیل به خوپ ( خوب ) شده است، لذا هَدِمه می بایست در پهلوی خدمه تلفظ میگردید و لاجرم همین کلمه است که اعراب مهاجر و حاکم آن را حالت جمع کلمه مفروض خادم گرفته و کلمهً مخدوم را نیز از تصریف آن به صورت اسم مفعول ساخته اند

صفت

[ویرایش]
  1. بندگی، چاک

ریشه

[ویرایش]

(عا.)

خدمت نظام وظیفه. ؛ ~ به کران بردن به پایان رساندن خدمت، کامل کردن خدمت. ؛ ~ (کسی)

  1. رسیدن کنایه از: الف - دیدار کردن با کسی. ب - کسی را به شدت تنبیه کردن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

servizio

انگلیسی
service