خندق
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /خَندَق/
اسم
[ویرایش]خندق
- گودالی که گرداگرد شهر، قلعه و مانند آن درست میکردند تا مانع از ورود دشمن و سیل گردد.
- در جنگ خندق، مسلمانان قلیلالعده همراه پیامبر در محاصرهای قرار گرفته بودند که بزودی قتلعام همه ایشان دور از ذهن نبود، در این بحبوحه سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندق را داد که تا آنزمان اعراب از چنین فن جنگی اطلاعی نداشتند.
- (جمع): خناد.
مترادفها
[ویرایش]––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین