پرش به محتوا

خیار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ خیار دارد

آوایش

[ویرایش]
  • /خِیار/

اسم

[ویرایش]

خیار (کشاورزی‌بهار)

  1. گیاهی از تیره کدوییان که اقسام گوناگون دارد و میوه‌اش دراز و سبز است و در اکثر سالادها مصرف زیادی دارد.
  • عربی

مصدر لازم

[ویرایش]
  1. اختیار داشتن. داشتن اختیار برای بر هم زدن معامله یا قرارداد.
  2. برگزیده.
  3. ضایع، غیر قابل قبول.

مثال‌ها

[ویرایش]
  1. عمو، این حرکتت خیلی خیار بود.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس