دارچین
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- بهاری
آوایش
[ویرایش]- /دارچین/
اسم مرکب
[ویرایش]دارچین (گیاهی) (چاشنی)
- پوست خشک شده معطر درختی به همین نام که به عنوان ادویه مصرف میشود.
- درختی است که بیشتر در هندوستان و چین میروید، جزو رده دولپهایهای جدا گلبرگ میباشد و همیشه سبز.
کهنواژه
[ویرایش]- دارچین ممکن است در زبان معیار باستان به صورت دار - چین قابل تجزیه باشد؛ که دار به معنی تنگ و چین به معنی کتف یا شانه است.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس