درهم‌آمدن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /دَرهم/آمدَن/

اسم مرکب[ویرایش]

درهم‌آمدن

  1. (قدیم): به هم پیوستن؛ مجتمع شدن.
  2. (مجاز): بهبود یافتن، خوب شدن. دستخوش پریشانی و آشفتگی شدن.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن