پرش به محتوا

دشت

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • [دَشت]

اسم

[ویرایش]

دشت

  1. صحرا، زمین پهناور و ناهموار.
    تلفظ درست دشت به زبان معیار باستان دَش بوده و معنی نخست نه به معنی صحرا یا مزرعه بلکه به مفهوم اولین دریافت سکه در برابر کار یا خدمتی بود که انجامکککککصمذیسنقذنی ی ژن. سپپیرسندیاسنثذستمیذژرمترادف شده است.
  2. دستلاف.
  3. پیش مزد.

عامیانه

[ویرایش]
  1. فروش اول هر کاسب.
  2. دشت کردن نخستین بار، پول گرفتن، فروختن جنس اولین بار در هر روز.
  3. دشت کسی را کور کردن کنایه از: اولین بار فروش از او نسیه خریدن، موجب کسادی کار او شدن.
  4. پول نخستين فروش خود در روز، يا هفته، يا ماه و سال.

مترادف‌ها

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین