پرش به محتوا

دف

از ویکی‌واژه

(دَ فّ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

اسم

[ویرایش]
  1. یکی از سازهای ضربی. ؛ ~ کسی را تر کردن کنایه از:
  2. بی اثر کردن کار کسی.
  3. رسوا ساختن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین