دمیدن
نام زبان[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- [دَمی/دَن]
مصدر لازم[ویرایش]
دمیدن
- فوت کردن در چیزی.
- وزیدن.
- روییدن، سر از خاک درآوردن.
- طلوع کردن.
- خروشیدن.
- خشمگین شدن.
فعل[ویرایش]
- کنش نفس کشیدن و فوت کردن بر کسی یا چیزی.
- کس را وفا نیامد از بیوفا جهان / بر خاک تیره بر طمع نار چون دمی . «ناصرخسرو»
مترادفها[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین