دیدار
ظاهر
(تغییرمسیر از ديدار)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش](اِم
صفت
[ویرایش]- دیدن، رؤیت.
- چهره، سیما.
- بصیرت، بینایی.
- واژه دیدار معادل ابجد 219 تعداد حروف 5 تلفظ didār نقش دستوری اسم ترکیب (اسم مصدر) [پهلوی: ditār] مختصات (اِمص .) آواشناسی didAr الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی عمید
صفت
[ویرایش]- پدیدار، مریی.
- نظارت، مصلحت.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- visitational