ذبح
(ذِ بْ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- بریدنِ سرِ گاو و گوسفند و مانند آن، بِسمل کردن.
- خفه کردن، خبه کردن.
- پاره کردن.
صفت[ویرایش]
- ذبح شده، سر بریده.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(ذُ بَ)
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- گزر دشتی، زردک صحرایی.
- نوعی قارچ، قسمی سماورغ.
- گیاهی است شیرین و آن را گلی سرخ است و شترمرغ خورد.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
کلمات مرتبط[ویرایش]
-
عربی[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- slaughter