رأیمند
ظاهر
فارسی
[ویرایش]حوزه: [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
- فردی که واجد شرایط رأی دادن است.
منابع
[ویرایش]«رأیمند» همارزِ «voter۲, qualified elector, qualified voter, legal voter»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر یازدهم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۳-۴۵-۶۱۴۳-۶۰۰-۹۷۸