رویه

فارسی

ریشه لغت

• ایرانی

آوایش

• [رو/یِ]

اسم

رویه

1. روی، صورت، صفحه، شکل.
2. نما، پوشش سطحیِ هر چیز، لایهٔ رویین.

ریشه‌شناسی۲

رَویّه

1. روش، سبْک، طریقه.
2. (حقوق): رویهٔ قضایی.

زبان دیگر

• عربی

اسم

رُؤیَة

1. رؤیَت.

––––

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• انگلیسی:plan
• method
• policy
• انگلیسی:page
• cover
• انگلیسی: vamp
• upper
• top
• tenor
• tack
• surface
• scheme
• procedure
• praxis

• metier
• ism
• instep
• facing
• cover
• comportment
• top milk
• system
• recursive procedure
• recovery procedure
• procedure oriented
• irregular
• immethodical

• card face
• antimacassar
• sandal
• revamp
• procedural statement
• impolitic
• bristle
• inline procedure
• rolltop desk
• procedural
• frosting
• tambour
• moquette

منابع

• فرهنگ فارسی معین