پرش به محتوا

زرنگار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

(زَ نِ)

صفت مفعولی

[ویرایش]
  1. زینت داده شده با زر.
  2. چیزی که با آب طلا نقاشی شده.
  3. طلاکوب.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین