پرش به محتوا

ساز

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

اوستا و پهلوی

۱-واژه ساز  یکی از افراز نوار زندگی مانند چنگ وساز -و بربط ......

۲-سازگاری -سِگالیدن-و خوش رفتاری.

۳-ساز و برگ=افزار جنگ و سفر

۴-ساز گرفته شده از واژه ی پهلویs"âxtan از  ریشه اوستا " سانس/s"âns=ساختن و پرداختن می باشد.[۱]

اسم

[ویرایش]
  1. هریک از آلات موسیقی.
  2. وسایل زندگی.
  3. سامان، نظم و ترتیب.
  4. استعداد، آمادگی.
  5. ابزار، آلت.
  6. نغمة موسیقی، آهنگ.
  7. تجهیزات جنگی، جنگ - افزار.
  8. جامه، لباس.
  9. مکر، حیله، فریب. ؛ به ~ کسی رقصیدن کنایه از: بازیچة کسی شدن، ندانسته از کسی فرمان بردن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

به التی گویند که صداهای موزون وگوش نواز (موسیقی)

  1. از خودبروز میدهد Instrument

برگردان‌ها

[ویرایش]
ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

strumento

انگلیسی
winegrower