سالک
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: سالَک
آوایش
[ویرایش]- /سالِک/
اسم
[ویرایش]سالَک
- (پزشکی): بیماری جِلدی ناشی از نوعی انگل تک سلولی که از راه نیش پشه خاکی منقل و باعث ایجاد زخم مزمن در پوست میشود.
- اثر این بیماری بر پوست خاصه بر بدن و صورت.
صفت
[ویرایش]سالِک
- آنکه راهی را طی کند، رونده، راهرو، مسافر.
- (تصوف): آنکه مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری میگذراند. زاهد، عارف
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین