سرپیچ
(~.)
اسم مرکب[ویرایش]
- آن چه که بر سر چیزی میپیچند.
- دستار، عمامه.
- زینتی از زر و سیم و جواهر که در جلو عمامه و دستار قرار د
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- یکی از اجزای چراغ نفتی که فتیله در آن جا میگیرد و آن را به بدنة چراغ نصب کنند و لوله روی آن قرار گیرد.
- وسیلة گود شیارداری از جنس عایق که لامپ درون آن میپیچد و به سیم برق وصل میشود.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- socket