سرپیچ

از ویکی‌واژه

(~.)

اسم مرکب[ویرایش]

  1. آن چه که بر سر چیزی می‌پیچند.
  2. دستار، عمامه.
  3. زینتی از زر و سیم و جواهر که در جلو عمامه و دستار قرار د

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  1. یکی از اجزای چراغ نفتی که فتیله در آن جا می‌گیرد و آن را به بدنة چراغ نصب کنند و لوله روی آن قرار گیرد.
  2. وسیلة گود شیارداری از جنس عایق که لامپ درون آن می‌پیچد و به سیم برق وصل می‌شود.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
socket