پرش به محتوا

سقط

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • /سَقَط/

اسم

[ویرایش]

سقط

  1. پاره آجر. اندک و کم ارزش. کالای پست. خطا.
  2. (قدیم): فحش و ناسزا، دشنام.
  3. (قدیم): اشتباه، غلط.

سِقْط

  1. بچه نارس یا مِرده که پیش از فرا رسیدن هنگام ولادت از شکم مادر خارج می‌شود.
  2. برف، شبنم.

صفت فاعلی

[ویرایش]
  1. خرده فروش.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین