پرش به محتوا

سوده

از ویکی‌واژه

سوده سلیمانی

فارسی

[ویرایش]

(دِ یا دَ)

صفت مفعولی

[ویرایش]
  1. ساییده شده، لمس شده.
  2. کوفته.
  3. ریز شده، خرد شده.
  4. گداخته، مذاب.
  5. حک شده.
  6. محو شده.
  7. سوراخ شده، سفته.
  8. خرج شده.

اسم

[ویرایش]
  1. گرد و غبار.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
slickenside